تا شهریور
روزهای سبزش را
در تقویم می گذرانَد،
تو هم بیا...
می ترسم ورق برگردد ؛
روزگار آن روی زردش را
زودتر نشان دهد،
وَ تو هنوز
راه رفته را
کوتاه نیامده باشی!
بیا که بادها
دست فصل ها را خوانده اند و
خبر از پاییزِ زودرس می دهند....
#ناشناس
پ.ن1: بعد مدت هااااا اومدم اینجا و فهمیدم که چقققددددر دلم تنگه اینجا و این فضا بود...
از وقتی پای گوشی های هوشمند به زندگی های ما باز شد ی جورایی بی معرفتی رو نسبت به این جا و این مکان و این فضا و این گوشه ی دنج به اوج رسوندیم...
حرمت این فضا و این خونه ی امن خیلی ارزشمنده،
زمزمه های تنهایی من اینجاست...
و امشب یکی از همون شباییکه ک بهانه ها برای داشتن ی سری از حس ها زیاده و چقد خوبه ک اومدم اینجا..
پ.ن 2: شهریور
پ.ن3: پاییز....
میشه شهریور امسال دلخواه باشه و پاییز زیبا ؟...
ابری خبر کن قاصد باران، پرستو جان!
عطری بیفشان بر حیاط خانه شب بو جان!...
"مهدی_فرجی"
-------------------------------------------------------
پ.ن: دلم گرفته چقدر ..
نمی شودکه در کوچه های " اردیبهشت "
تنها قدم زد !
خودت را زود برسان ...
-----------------------------
رودابه تبریزی
پ.ن: :)
جیرجیرک ها یک کلمه بیشتر ندارند
با همان یک کلمه هم بی شک چیزی به جز دوستت دارمنمی گویند...
دیوانه که نیستند!
کدام کلمه را می توان تا صبح بیدار ماند و اینهمه تکرار کرد؟
#رویا شاه حسین زاده
---------------------------
ای رفته کم کم از دل و جان
ناگهان بیا !...
فصل ها عوض می شود
جای آلو را خرمالو می گیرد
و
جای دلتنگی را ... دلتنگی....
به شب تکیه داده ام
و با صدای تو فکر می کنم
شب همیشه با من صمیمی است
کنار من چهار زانو می نشیند
و با مدادرنگی های کودکی ام
ماه را خط خطی می کند...
راستی
چشمانت چه رنگی بود؟!
می خواهم جهان را به رنگ چشمانت کنم
و بعد بلند شوم
حرف حرف نامت را شماره بگیرم و اشغال کنم !
دوست ندارم کسی به جز من صدایت کند
من آدم حسود بد بی ادبم!
چه فرقی می کند؟
تو که دوستم نداری…!
-------------------------------------
"چیستا یثربی"
پ.ن 1: من قصه قاصدک ها رو یادم نمیره..
پ. ن 2: مگه میشه رنگشو فراموش کرد !...
پ.ن3 : دلم براتون تنگ شده بود....
از پنجره وضع روزگار عالی بود
درپنجره کوچه غرق خوشحالی بود
--------------------------
در مصرع قبل جای او خالی بود !...
"احسان افشاری"
___________________
پ.ن: تو را کم داشتن کم نیست، درد است !
زندگی بچّه ای بدون توپ
گیج، در یک زمین خاکی بود
باختن بی مسابقه، بی هیچ !
زندگی چیز دردناکی بود...
.......
............................................................................
"سید مهدی موسوی"